رویکرد اروپا به جهان بیرون
برگردان: بهاءالدین بازرگانی گیلانی
از میان دگرگونیهای عمیقی که شئون مختلف اروپا را فرا میگیرد، چشمگیرترین آنها در پایان قرن پانزدهم به وقوع میپیوندد که عبارت از فراگیر شدن توسعهطلبیهای اروپا در ماوراء این قاره و سرعت گرفتن فرآیند چنین تحولی است. گرچه میشل مولا دو ژوردن کتاب زیبایی درباره «سیاحان کاوشگر» در قرون وسطی به رشته تحریر درآورده است، اما این معنا و اساساً نقش محقق و کار تحقیق و کاوشگری برای مردمان آن دوران امری مبهم و ناشناخته بود. سفرهای اندکی هم که مسیحیان لاتینی در خارج از عالم نصرانی انجام دادهاند دارای ماهیت تبشیری بوده است. مثلاً جووانی د پیانو کارپینی (1) فرانسیسیانی مأموریتهای مسیونری در پارهای از بلاد تازه مسیحی شده در اسکاندیناوی، بوهم، لهستان و مجارستان انجام داده است. او مضافاً از سوی پاپ اینوسنت چهارم مأموریت رسولی نزد امیران و شاهزادگان روسیه و نیز نزد باتو و گیوک (2) خانان مغول یافت و پیام مکتوب پاپ را تسلیم آنان نمود. پاپ در این پیامها به عبث کوشیده بود اتحادی میان مذاهب ایجاد کند و موجبات وحدت آنان را با کلیسای رومی فراهم آورد. (3) آفریقائیان که اغلب «حبشی» خوانده میشدند بخاطر رنگ پوستشان مظهر تنفر بودند سیاحان دیگر بازرگانانی نظیر برادران پولو و برادرزادهشان مارکو از اهالی ونیز بودند که به تجارت با سیلان (4) مشغول بودند و سپس به خدمت دربار مغولان درآمدند و در کار سیاحت احتمالاً تا به صفحات چین هم پیش رفتند.
جدای از برپایی حکومت لاتینی در فلسطین که عمر کوتاهی داشت، تنها توسعهیابی اروپائیان قرون وسطایی در خارج از اروپا برقراری مراودات منظم تجاری و گاهی حتی ایجاد حکومتهایی در برخی مناطق واقع در امپراتوری بیزانس و در خاور نزدیک توسط شهرهای بندری ایتالیا به ویژه جنوا و ونیز بوده است. در میان تولیدات بسیار متنوع، ادویه عمده محصولی بود که اروپائیان را به صفحات شرقی دریای مدیترانه کشاند. فرانچسکو پجولوتی (5) تاجر فلورانسی در کتابش به نام «عملیات بازرگانی La Pratica della mercatura» تعداد ادویههای شناخته شده تا سال 1340 - بعد از حذف 193 نام مشابه - را 286 نوع ذکر میکند. این ادویهجات در وهله اول برای تولید دواهای نوع قرون وسطایی و در مراحل بعدی برای تولید رنگ و عطریات و بالاخره در آشپزی مورد استفاده قرار میگرفتند. غذاهای ادویه زده شده در قرون وسطی بسیار مورد علاقه مردم بود. در آن ایام مرکبات و نیشکر نیز جزء ادویهجات محسوب میشدند. بیش از ربع اینگونه محصولات از هند، چین و شرق دور وارد میشدند. این محصولات گرانبها توسط اعراب از سرزمینهای بومی خریداری میشدند و در مناطق تماس که معرف و عامل شناسایی خاور نزدیک شدند به مسیحیان اروپائی بازفروخته میشدند. بنادر عکا، بیروت و اسکندریه مهمترین مراکز نقل و انتقال و انبارداری در کار تجارت ادویه بودند که در منتهیالیه مسیر قدیمی جاده ابریشم قرار داشتند.
در دوران پایانی قرون وسطی ونیزیها در رأس تجار اروپائی که به کار داد و ستد ادویه مشغول بودند قرار داشتند. آنها سالانه چهارصد هزار دوکات در تجارت ادویه سرمایهگذاری میکردند و هر سال بین سه تا پنج کشتی گالر برای حمل و نقل این اقلام روانه شرق مدیترانه میکردند. از آنجا که ادویهجات ذیقیمت، فضای اندکی را اشغال میکند لذا این تعداد کشتی بسیار زیاد به نظر میآید. پس از ونیزیها بازرگانان جنوایی، کاتالانی و مناطق آنکونا (6) سالانه با یک یا دو کشتی گالر در ردیف بعدی قرار میگرفتند. تمایل تجار اروپایی به کار تجارت ادویه و فزونی مصرفکنندگان مرفه و غنی در پایان قرن پانزدهم باعث شد که تجار منابع مالی جدیدی برای ابتیاع ادویه، شکر و همچنین برآوردن نیازهای سرمایهای رو به رشد خود بیابند و به این سبب در پی یافتن طلا و فلزات گرانبها به راه افتادند.
به سوی اقیانوس اطلس و آفریقا
اروپائیان به تدریج و با حزم و احتیاط از نواحی واقع در مدیترانه عقب نشستند زیرا منطقه مذکور با پیشروی ترکان دچار ناامنی شده بود. آنان در پایان سده پانزدهم بیشتر به سوی اقیانوس اطلس روی نهادند و علاقهشان در این منطقه بیشتر معطوف به نواحی غرب آفریقا بود. عیسویان اروپایی تصویر نامطلوبی از آفریقا در اذهان خود داشتند که ریشه در عهد باستان داشت و این نگاه منفی در قرون وسطی تشدید هم شده بود. آفریقائیان که اغلب «حبشی» خوانده میشدند بخاطر رنگ پوستشان مظهر تنفر بودند، مردمانی که سرزمینشان مملو بود از مار و جانور و هیولاهای هراسآور بود، در حالی که شرق علاوه بر هیولا، عجایب و معجزات زیادی هم در خود نهفته داشت. گوسن دو مس در کتاب خود با عنوان «نقش عالم Image du monde» که در سال 1245 به فرانسوی نگاشته است، «حبشه» یعنی همان آفریقا را سرزمینی توصیف میکند که مردمانش «سیاهتر از قیر» هستند و جائی است که «زمین داغ و افروخته به نظر میرسد» و در حاشیههای باریک شمالیاش فقط صحراهای «مملو از حشرات موذی و جانوران وحشی» وجود دارند. تنها رابطه مفیدی که صرفاً به تعداد اندکی تجار کارآزموده منحصر میشد مراودات پایاپای در مقابل دریافت طلای از سودان آمده به ویژه در سجلماسه (7) بود.در قرن پانزدهم این وضعیت تا حدود زیادی دچار دگرگونی شد و آفریقا به عامل برانگیخته شدن حرص و ولع مبدل گردید. در سال 1291 برادران اوجولینو و وادینو ویوالدی (8) با کشتی بادبانی از تنگه جبلالطارق عبور کردند، سپس در امتداد سواحل آفریقا به سمت جنوب حرکت کردند و پس آنگاه برای همیشه از نظرها محو و ناپدید گردیدند. سفر اکتشافی که خایمه فرر (9) کاتالانی در سال 1346 آغاز کرد هم به همین ترتیب با ناکامی مواجه شد. در آغاز قرن پانزدهم جزایر قناری توسط ژان دو بتانکور (10) نورمانی طی سالهای 1402 و 1406 کشف شد و سپس تا مدتها جزء مستعمرات کاستیل باقی ماند. در فرآیند این حرکت زمانی که پرتغالیها به بحرپیمایی روی نهادند تسریع خیلی بیشتری به عمل آمد. آنها در 20 اوت 1415 چوتا (11) را که بر تنگه جبلالطارق سیطره داشت و مهمترین مرکز بارگیری طلای برآمده از صحرا محسوب میشد متصرف شدند. به این ترتیب روند توسعهطلبی پرتغالیها آغاز گردید. البته پیرامون اینکه پرتغال چه راهبرد صحیحی را باید در عصر توسعهطلبی بزرگ اروپایی در پیش میگرفت مناقشاتی وجود داشت. نظر عدهای این بود که پرتغال باید مرکز فعالیتهای خود را عمدتاً در مراکش متمرکز سازد و به استثمار عمیق آنجا بپردازد، و عده دیگری در این اندیشه بودند کشفیات سرزمینی خود را به سمت سواحل جنوبی آفریقا و تمام جزایر نزدیک آن و حتیالمقدور به سمت منتهیالیه صفحات جنوبی سوق دهند. آخرین سفر اکتشافی و پویش در عرصه دریا را یک نفر پرتغالی با برنامهریزی دقیق از محل اقامت خود در ساگرش (12) واقع در آلگاروه (13) طراحی کرد و به مرحله اجرا درآورد. این آدم طراح و مستعد هانری دریانورد (1394-1460) شاهزاده پرتغال و پسر ژان اول پادشاه پرتغال بود. در فاصله سالهای 1418 و 1433 پرتغالیها جزایر مادیرا (14) و آسور را مستعمره خود ساختند. در سال 1434 ژیل اینش (15) دماغه بوجادور (16) را دور زد. دینیز دیاش (17) در سال 1444 به کیپ ورد (دماغه سبز) (18) رسید و از آنجا به دهانهی سنگال که توسط نونو تریستائو (19) کشف شده بود وارد شد. در سال 1461 دیوگو آفونسو (20) مجمع الجزایر کیپ ورد (21) را کشف کرد. ده سال بعد در 1471 خوآئو د سانتاریم (22) و پرو اسکوبار (23) به خط استوا رسیدند. در سال 1487 بارتولومئو دیاش (24) دماغه طوفانها را دور زد، دماغهای که واسکو دو گاما در سال 1497/98 در مسیر آخرین دریانوردی خود به سوی هندوستان از آن عبور کرد و به آن دماغه امید نیک نام داد. در این حین کاستیلیها میان سالهای 1470 و 1483 به فتح کامل جزایر قناری نائل آمده بودند. آلفونسوی پنجم پادشاه پرتغال جزء دسته دومی محسوب میشد که طرح و برنامه دستیابی به شمال آفریقا را در سر میپروراند. او فقط به کشور مراکش علاقمند بود و لذا در سال 1471 طنجه را متصرف شد و سپس در پی ایجاد اتحاد با کاستیل برآمد که در این راه ناکام ماند.
توسعهجوئیهای اسپانیا و مخصوصاً پرتغالیها در سواحل آفریقا را باید در عرصه تکاپوی بزرگتری مورد بررسی قرار داد که باعث شد تا توجه و علاقه اروپائیان از حوزه مدیترانه به سوی اقیانوس اطلس سوق داده شود. فعالیتهای اقتصادی و کار داد و ستد که در بطن آنها منفعتطلبی، تمایلات تبشیری و روحیات ماجراجویی همگی درهم آمیخته شده بود باعث شد تا پرتغال و غرب آندلس به صحنه اصلی مورد توجه اروپائیان مبدل شوند. لیسبون و سویل به مراکز بزرگ و مقتدر بازرگانی تبدیل شدند به گونهای که نظر نه فقط حوزه آتلانتیک بلکه تمام اروپا به آن نواحی معطوف گردید.
کشتی و دریانوردی: ترقی و عقبماندگی
علاقه و اشتیاق به آفاق آتلانتیکی اروپا و جستجوی آنچه که در ورای آن نهفته بود با توسعه و پیشرفت کار دریانوردی و کشتیسازی میسر شده بود. مهمترین نوآوریها در قرن سیزدهم خلق شده بودند که عبارت بودند از: منسوخ شدن کشتیهای با سکان جناحین و جایگزین شدن آنها با کشتیهای با سکان عقب که به کشتی تعادل و قدرت مانور بیشتری میداد و همچنین بکارگیری بادبانهای چهارگوش و دارای تیرهای افقی که سطح بادگیری آنها به کمک ریسمانهای متعددی که به کنارههای کشتی محکم میشد قابل کم و زیاد شدن بود. اما پیشرفت و تکامل سیستماتیک فنون کشتیسازی تازه در سدههای 14 و 15 ایجاد شده بود. اروپا در جستجوی حمل و نقل دریایی با بازدهی بالاتر و بیشتری بود. آنگونه که ژان - کلود هوکه (25) ترسیم کرده است هر سی الی چهل سال شاهد ایجاد ترمیم و اصلاحاتی در نسل کشتیها و نوع ناوگانهای مختلف هستیم که ظرفیت جابهجایی کالا و قدرت کشتی را دایماً بهبود و افزایش میدهند. یکی از پیشرفتهای اساسی در کشتیسازی ترکیب بادبانهای سه گوش و چهارگوش بود که قادر بودند با هر نوع بادی و حتی در زمستانها مورد استفاده قرار گیرند. غرورانگیزترین حاصل استفاده از فنون نوین ساخت کشتیهای کاراول (26) بود که به صورت یک اسطوره در اذهان اروپائیان باقی مانده است. در کاراولها به عوض یک دکل سه دکل نصب میشد. پوسته خارجی کاراول از الوارهای صاف، یکدست و غیر همپوش ساخته میشد و ظرفیت آنها بین 40 تا 60 تن بود. مهمترین مزیت کاراولها سرعت آنها بود. از میان سه کشتیای که کریستف کلمب در بحرپیمائی اکتشافی خود به دریا انداخت دو کاراول به نامهای نینا (27) و پینتا (28) بود. بورژیا پاپ الکساندر ششم (29) در سال 1493 با صدور فرمان موسوم به Inter aetera مناطق مکشوف جدید را که هنوز تحت تملک اُمرای مسیحی نبودند به اسپانیا و پرتغال اعطاء کرد. مناطق مذکور در حد فاصل مسیر شمال - جنوب واقع در غرب آسور که از آتلانتیک میگذشت واقع شده بودند. یک سال بعد یعنی در 1494 اسپانیا و پرتغال به موجب پیمان تورذسیلیاس (30) با یکدیگر متحد شدند تا خط فاصل اعطاشدهی الکساندر ششم را هرچه بیشتر به سمت غرب سوق دهند. به این ترتیب بود که تقسیم دنیا میان اروپائیان آغاز گردید، امری که میتوان آن را خاتمه قرون وسطی و شروع عصر جدید تلقی کرد.البته این نکته را هم نباید از خاطر زدود که عمده روحیات و تصورات شکل گرفته از اینگونه صاحب شدن دنیا، به طور کامل ناشی از پیشداوریها و جهالتهای عصر قرون وسطایی بود. آنچه که مردمان دیگر سوی اقیانوس اطلس و جنوب آفریقا تصور میکردند، دنیای جدید نبود، بلکه برعکس سرزمین کهنی بود که قرون وسطائیان فقط تخیلاتی از آن در اذهان داشتند. در آن سوی دماغه امید نیک مملکت ژان شاه کشیشان، سلطان افسانهای دنیای عجایب قرار داشت و مردمان آن سوی اقیانوس اطلس در جستجوی شرق کهن، به دنبال سرزمین چین روان بودند. مخصوصاً نقشههای جغرافیایی نوع اروپایی در چنین دورهای با وجود برخی پیشرفتها در آن، هنوز چنان گمراه کننده، بلکه چنان مملو از قصه و افسانه بود، تو گویی مقصد تمام کشفیات و سفرها اکتشافی همین نزدیکیها قرار د اشته است. کریستف کلمب در ملاحظات خود پیرامون ویژگی بسیار غیر شفاف «نقش عالم Imago mundi» نوشته پیر دیی (31) مربوط به سالهای نخستین سده پانزدهم چنین مینویسد: «منتهی الیه اسپانیا و ابتدای هندوستان چندان از هم دور نیستند، بلکه نزدیکاند و چنان است که در صورت وجود باد مناسب در دریا طی چند روز بتوان به آن رسید».
کریستف کلمب بهترین نمونه روحیات محبوس در تخیلات قرون وسطایی است که گمراهی آنان اتفاقاً شاید انگیزه خوبی برای اکتشافاتشان بوده است. کریستف خیال میکرد که جزایر قناری بیش از 5000 مایل دریایی از چین فاصله ندارد، در حالی که میدانیم فاصله آنها 11766 مایل میباشد. اروپای ماجراجوئیهای آتلانتیکی و اکتشافات بزرگ یک اروپای کاملاً قرون وسطایی به شمار میرفت.
پینوشتها:
1. Giovanni de Piano carpini یا John of Plano Carpini یا John of Pian de سیاح ایتالیایی قرن سیزدهم میلادی که از مصاحبین قدیس فرانسیس بود و در نشر عقاید فرانسیسیان در آلمان و اسپانیا کوشید و سپس از جانب پاپ روانه دربار مغولان گردید. گرچه از مسافرت کارپینی نتیجهی مطلوب که استقرار رابطهی نزدیک بین شرق و غرب بود حاصل نشد ولی سیاحتنامه او اولین شرح اروپائی عمده راجع به مشرق زمین است که پیش از سفرنامه مارکوپولو به رشته تحریر درآمده است (تلخیص از دائرةالمعارف فارسی).
2. گبوک خان وفات به سال 647 ه ق. خان بزرگ و قاآن (639-647 ه ق) مغول؛ پسر بزرگتر و جانشین اوگتای قاآن. بعد از درگذشت اوگتای قاآن بر سر جانشینی او اختلاف افتاد و گیوک به کمک همسر خود توراکینا خاتون که زن کاردان و با سیاستی بود سرانجام رسماً به جانشینی پدر انتخاب شد. گیوک خان برخلاف پدر مردی جنگجو بود، یاسای چنگیزی را محترم میشمرد و به کشورگشایی و غارتگری علاقه داشت. چون مادرش عیسوی بود و تربیت وی را به عهدهی امیر قداق عیسوی واگذاشته بود، وی پس از رسیدن به مقام خانی به عیسویان توجه زیادی کرد و با ارامنه عقد اتحاد بست و هدف از این اتحاد حمله به ممالک شام و مصر بود. به علت ضعف مزاج و شرابخواری گیوک خان، کارهای مملکتی توسط قداق و چینقای انجام میگرفت و این دو آتش نفاق و دشمنی با مسلمانان را دامن میزدند - دائرةالمعارف فارسی.
3. وقتی که جووانی د پیانو کارپینی در سال 1247 به لیون بازگشت، مشاهدات و برداشتهای خود را برای لوئی قدیس که در آستانه جنگهای صلیبی قرار داشت شرح داد و انعقاد پیمانی را با مغولان با هدف تضعیف و ضربه زدن به مسلمین مورد بررسی قرار داد (پاورقی از نویسنده کتاب است - مترجم).
4. امروزه سریلانکا نامیده میشود و پایتخت آن کلمبو میباشد - مترجم.
5. Francesco Balducci Pegolotti 1310-1347 م. تاجر و سیاستمدار فلورانسی که پدرش بالدوچی پجولوتی نیز نمایندگی بازرگانی فلورانس را در مذاکرات تجاری با سینا در 1311 برعهده داشته است. فرانچسکو به نمایندگی از دولت فلورانس در عملیات بازرگانی و مذاکرات تجاری زیادی در کشورهای مختلف به ویژه در انگلستان حضور داشته و از جمله مستقیماً با ادوارد دوم پادشاه این کشور به مذاکرات مستقیم تجاری و داد و ستد پرداخته است - مترجم.
6. Ancona شهر بندری و مرکز استان آکونا واقع در مرکز ایتالیا و بر دریای آدریاتیک که امروزه بیش از یکصد هزار سکنه دارد - مترجم.
7. Sijilmasa شهر قدیمی مراکش واقع در جنوب غربی فارس در حاشیه شمالی صحرا که اکنون ویرانه است. این شهر تا قرن یازدهم میلادی یکی از مهمترین مراکز تجاری مراکش محسوب میشد و از این لحاظ صاحب ثروت و مکنت فراوانی گردید و به همین خاطر امیران آن در جستجوی استقلال برآمدند و هرچند در سال 771 م. از سلسله عباسی مستقل شدند لیکن در اغتشاشات بعدی از میان رفتند و شهر هم ویران گردید - مترجم.
8. Ugolino & Vadino Vivaldi
9. Jacme Ferrer
10. Jean de Bethencourt دریانورد فرانسوی 1360-1422 م. و کاشف جزایر قناری که شاه این جزایر لقب گرفت ولی بعدها هانری سوم پادشاه کاستیل را که به او در این راه کمک کرده بود سلطان خویش شناخت. بتانکوریا از شهرهای جزایر قناری به نام او است - مترجم.
11. Ceuta برون بوم و شهر بندری خودمختار اسپانیا با 76 هزار سکنه واقع در کنار سواحل مدیترانهای مراکش در جنوب تنگه جبلالطارق. این شهر همانند ملیله و چند جزیره کوچک اسپانیایی واقع در دریای مدیترانه مورد ادعای مراکش میباشد - مترجم.
12. Sagres یا Ponta de Sagres دماغه صخرهای و بادگیر قفسهمانندی واقع در منطقه آلگاروه در جنوب پرتغال - مترجم.
13. Algarve به عربی الغرب، جنوبیترین ایالت پرتغال که مرکز آن فارو و شهرهای دیگرش البوفیرا، لاگوش و تاویرا میباشند. پس از سقوط دولت امویان قرطبه، این ناحیه به دست ملوک الطوایف افتاد و نهایتاً آلفونسوی سوم در 1249 م. آنجا را فتح کرد - مترجم.
14. Madeira جزایر واقع در شمال جزایر قناری و جنوب شرقی جزایر آسور که بخش فونشال پرتغال را تشکیل میدهد و مرکز آن نیز فونشال است - مترجم.
15. Gil Eanes دریانورد پرتغالی قرن پانزدهم - مترجم.
16. Cape Bojador به عربی رأس البوجادور، بلندیهای واقع در سواحل شمالی صحرای غربی است که اعراب به آن «ابو خطر» هم میگویند - مترجم.
17. Dinis Dias دریانورد پرتغالی قرن پانزدهم - مترجم.
18. Cape Verde دیاش بعد از کشف این دماغه به آن «ورد» نام داد که به پرتغالی به معنی «سبز» است. به عربی رأس الاخضر میگویند - مترجم.
19. Nuno Tristao دریانورد پرتغالی و تاجر برده، اولین اروپائی بود که وارد سرزمینی که امروزه به آن گینه بیسائو میگوییم شد. او در تهاجم بردگان احتمالاً به سال 1440 م. به قتل رسید - مترجم.
20. Diogo Afonso
21. مجمعالجزایری مشتمل بر ده جزیره و مرکز آن پرایا است - مترجم.
22. Joao de Santarem
23. Pero Escobar
24. Bartolomeu Dias دریانورد پرتغالی 1450-1500 م. که اول بار دماغه طوفانها یا «کابو دو تورمنتوزو» را دور زد - مترجم.
25. Jean-Claude Hocquet
26. Caravel نوعی ناو بادبانی سبک و تندرو بود که در اسپانیا و پرتغال سدههای 15 و 16 به کار میرفت. این کشتیها عمق کمتری داشت و در عوض عرشه و سکان عقب آن مرتفع و مجهزتر ساخته میشد - مترجم.
27. Nina
28. Pinta
29. این پاپ اصلاً اهل اسپانیا و از خاندان «بورژیا» و نامش روذریگو بورخا بود. وی نمونه پاپهای ثروتمند و فاسد و دنیاپرست دورهی رنسانس است. او سعی در تأمین عظمت دنیایی دستگاه پاپی کرد و کلیسا را به انحطاط و فساد بیسابقهای سوق داد - مترجم.
30. Tordesillas شهرکی واقع در شمال اسپانیای مرکزی در لئون - مترجم.
31. Pierre d`Ailly 1350-1420 م. کاردینال و الهیشناس فرانسوی و یکی از پیشگامان اصلاحات کلیسایی که هدفش غلبه بر شقاق و نفاق بزرگ در میان کلیسای غربی (1378-417 م.) بود - مترجم.
لوگوف، ژاک؛ (1391)، اروپا، مولود قرون وسطی (بررسی تاریخی فرآیند تکوین و تکامل اروپا در قرون وسطی (سدههای 4 تا 16 میلادی)، ترجمهی بهاءالدین بازرگانی گیلانی، تهران: انتشارات کویر، چاپ دوم.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}